97...

ساخت وبلاگ

96 هم دارد تمام می شود، نودوششی که قرار بود اتفاق های مهمی بیوفتد، اول از همه زبان بود که فعلا نشد... خداراشکر از نظر اقتصادی نسبت به سال های قبل خوب بود... مقاله ای که قرار بود داده شود هنوز تکمیل نشده است... اقدامات اولیه اپلای را هم می شود گفت که تا حدودی انجام داده ام... یادم هست که اول سال پیش می گفتم که امسال یک سال بسیار حیاتی برای من است، اگر امسال شد که شد واگر نه... حالا همین حرف را برای 97 هم می گویم، ولی اینبار واقعا حیاتی هست و هیچ جای تمدید هم نیست... این حیاتی بودن را باید درک کرد تا جنبید... احساس می کنم با اینکه می گفتم 96 یک سال حیاتی هست ولی هنوز حیاتی بودنش را درک نکرده بودم... اما حیاتی بودن 97 را باید درک کرد...

96 گذشت با همه اتفاق هایش... اولش یعنی واقعا همان اولش با کلاس های C++ شروع شد... قضیه زبان بسیار جدی شد و باز هم پروژه هایی که باید انجام می شدند که گاهی با استرس همراه بودند... شاید جالبترین اتفاق 96 همان میشل بود، همان استاد توبینگن را می گویم... آشنا شدن با حدیث اتفاق دیگر امسال من بود... کلاس های زبان و خود زبان، کلاس های C++ و کلاس کنسل شده ICDL، پروژه ها، خلخال رفتن ها و اردبیل و گرمی رفتن ها، ایمیل هایی که گهگاهی به استادهای آنور میزدم و این اواخر آمده کردن مدارک اولیه اتفاق های دیگر من بودند که امسال با آن ها گذشت... حالا اینکه پراید در پارکینگ خوابیده است بماند... آنژیوگرافی مادر، زلزله و حتی پروستات های بزرگ شده من اتفاق های نگران کننده امسال من بودند... خداروشکر همه گذشتند، حالا اینکه کوچک شده اند یا نه نمیدانم ولی می دانم چندان مهم نیست... 

96 گذشت... شاید بزرگترین گناه 96 نرسیدن کامل به آنچه باید می رسیدم بود... حالا اینکه اول و آخرش چه گذشت بماند... 97 ای در راه است که واقعا حیاتیست... با اینکه کل سال حیاتیست، اما حیاتی تر از آن 6 ماه اول سال است که خیلی مهم است... حالا باید حیاتی بودن را درک کرد و برنامه ها را پیش برد...

بسیار امیدوارم به آنچه قرار است بشود... انتهای 97 مطمئنا جوری دیگری خواهم نوشت...

یا علی

سونوگرافی......
ما را در سایت سونوگرافی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeqmsg بازدید : 147 تاريخ : پنجشنبه 8 آذر 1397 ساعت: 13:18